صوفی خانه

ساخت وبلاگ
تو دل یه مزرعه یه کلاغی رو سیاههوایی شده بره پابوس امام رضااما هی فک میکنه اونجا جای کفتراسآخه من کجا برم یه کلاغ که روسیاسمن که توی سیاهیا از همه روسیاترممیون اون کبوترا با چه رویی بپرمتو همین فکرا بودش کلاغه عاشقمونیه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمونکه یهو صدایی گفت تو نترس و راهی شوبه سیاهی فک نکن تو یه زائری برومن که توی سیاهیا از همه روسیاترممیون اون کبوترا با چه رویی بپرم صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hayateno110o بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 1:27

آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آچون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آای شاه عشق پرور مانند شیر مادرای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آچوگان زلف دیدی چون گوی دررسیدیاز پا و سر بریدی بی‌پا و سر به رقص آتیغی به دست خونی. آمد مرا که چونیگفتم بیا که خیر است گفتا نه شر به رقص آاز عشق تاجداران در چرخ او چو بارانآن جا قبا چه باشد ای خوش کمر به رقص آای مست هست گشته بر تو فنا نبشتهرقعه فنا رسیده بهر سفر به رقص آدر دست جام باده آمد بتم پیادهگر نیستی تو ماده زان شاه نر به رقص آپایان جنگ آمد آواز چنگ آمدیوسف ز چاه آمد ای بی‌هنر به رقص آتا چند وعده باشد وین سر به سجده باشدهجرم ببرده باشد دنگ و اثر به رقص آکی باشد آن زمانی گوید مرا فلانیکای بی‌خبر فنا شو ای باخبر به رقص آطاووس ما درآید وان رنگ‌ها برآیدبا مرغ صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hayateno110o بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 1:27

همه می پرسند : - « چیست در زمزمه ی مبهم آب؟چیست در همهمه ی دلکش برگ؟چیست در بازی آن ابر سپید،روی این آبی آرام بلند،که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیالچیست در خلوت خاموش کبوترها؟چیست در کوشش بی حاصل موج؟چیست در خنده ی جام؟که تو چندین ساعتمات و مبهوت به آن می نگری!؟»- نه به ابر ،نه به آب،نه به برگنه به این آبی آرام بلند،نه به این خلوت خاموش کبوترها،نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جاممن به این جمله نمی اندیشم.من،مناجات درختان را، هنگام سحررقص عطر گل یخ را با بادنفس پاک شقایق را در سینه ی کوهصحبت چلچله ها را با صبحنبض پاینده ی هستی را در گندم زارگردش رنگ و طراوت را در گونه ی گلهمه را می شنوممی بینممن به این جمله نمی اندیشم!به تو می اندیشمای سرا پا همه خوبی،تک و تنها به تو می اندیشم.همه وقت همه صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hayateno110o بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 1:27

آمدم ای شاه سلامت کنم عرض ارادت به مقامت کنم آنچه که دارم تو رساندی به من هیچ ندارم که به نامت کنم آمده ام تا که سلامت کنم سلامت کنم..حرمت باغ گل و نور نفست بوی بهار است نگه ات قبله نمای رخ بی صورت یار است چه کسی رو به تو آورد و نچید از تو نگاهی دل صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hayateno110o بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 20:42

چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه! غروب شد نیامدی     صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی,شعر خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی, نویسنده : hayateno110o بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 3:03

همچون شهاب میگذرم در زلال شب از دشت های خالی و خاموش از پیچ و تاب گردنه ها قعر دره ها نور چراغها چون خوشه های آتش در بوته های دود راهی میان ظلمت شب باز میکند همراه من ستاره غمگین و خسته ای در دور دست ها پرواز میکند نور غریب ماه نرم و سبک به خلوت آغوش دره ها تن میکند رها بازوی لخت گردنه پیچیده کامجو بر دور سینه هوس انگیزه تپه ها باد از شکاف دامنه فریاد میزند من همچون باد می گذرم روی بال شب در هر سوی راه غوغای شاخه ها و گریز درخت هاست با برگ های سوخته با شاخه های خشک سر مکشند در پی هم خارهای گیج گاهی دو چشم خونین از لای بوته ها مبهوت می درخشد و محسور می شود گاه صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : سفر در شب,وبلاگ سفر در شب,سفر در انتهای شب,سفر شب یلدا,سفر شب,سفر شب و ظهور حضرت,سفر دراز روز در شب, نویسنده : hayateno110o بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 12:22

تو دل یه مزرعه یه کلاغی رو سیاههوایی شده بره پابوس امام رضااما هی فک میکنه اونجا جای کفتراسآخه من کجا برم یه کلاغ که روسیاسمن که توی سیاهیا از همه روسیاترممیون اون کبوترا با چه رویی بپرمتو همین فکرا بودش کلاغه عاشقمونیه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمونکه یهو صدایی گفت تو نترس و راهی شوبه سیاهی فک نکن تو یه زائری برومن که توی سیاهیا از همه روسیاترممیون اون کبوترا با چه رویی بپرم صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : ی کلاغ رو سیاه, نویسنده : hayateno110o بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 12:22

دوباره نم نم بارون، صدای شرشر ناودوندل بازم بیقراره دوباره رنگ چشاتو، خیال عاشقی باتواین دل آروم نداره نداره نداره شبامو و خواب نوازش، دوباره هق هق و بالشگریه یعنی ستایش… ستایش تو و چشمات، دلم هنوز تو رو میخواددل باز پر زده واسه عطر نفس هات اتاقم عطر تو داره، دلم گرفته دوبارهکار من انتظاره یه عکس و درد دلامو، میریزه اشک چشاموغم تمومی نداره نداره نداره صدای باد و کوچه، داره تو خونه میپیچهقلبم اروم نمیشه بغل گرفتمت انگار، دوباره خواب و تکرارباز نبودی من تکیه دادم به دیوار ستایش یعنی دیوونگی هام، شبیه حس خوب تو دل مانگاه کن تو چشای بی قرارم چقد صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : ستایش قریشی,ستایش,ستایش 3,ستایش 2,ستایش سریال,ستایش دختر افغان,ستایش 1,ستایش دختر افغانی,ستایش خداوند مهربان,ستایش مرتضی پاشایی, نویسنده : hayateno110o بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 12:22

همه می پرسند : - « چیست در زمزمه ی مبهم آب؟چیست در همهمه ی دلکش برگ؟چیست در بازی آن ابر سپید،روی این آبی آرام بلند،که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیالچیست در خلوت خاموش کبوترها؟چیست در کوشش بی حاصل موج؟چیست در خنده ی جام؟که تو چندین ساعتمات و مبهوت به آن می نگری!؟»- نه به ابر ،نه به آب،نه به برگنه به این آبی آرام بلند،نه به این خلوت خاموش کبوترها،نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جاممن به این جمله نمی اندیشم.من،مناجات درختان را، هنگام سحررقص عطر گل یخ را با بادنفس پاک شقایق را در سینه ی کوهصحبت چلچله ها را با صبحنبض پاینده ی هستی را در گندم زارگردش رنگ و صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش,آخرین جرعه این جام مشیری,آخرین جرعه این جام تهی را,آخرين جرعه اين جام,آخرین جرعه این جام را تو بنوش,آخرين جرعه اين جام تهي را,آخرین جرعه این جام دانلود,آخرین جرعه این جام متن, نویسنده : hayateno110o بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 12:22

سیمین بَری ،گل پیکری آریاز ماه و گل زیبا تری آریهمچون پـَری اَفسونگری آریدیوانهء رویت منم ،چه خواهی دگر از منسرگشتهء کـُویَـت منم ،نداری خبر از منهر شب که مَه در آسمانگردد عیان دامن کشانگویم به او راز نهانکه با من چه ها کردیبه جانم چه ها کردیهر شب که مه در آسمانگردد عیان دامن کشانگویم به او راز نهانکه با من چه ها کردیبه جانم چه ها کردیهم جانو هم جانانه ای ،اَمادر دلبری اَفسانه ای ،اَمااَما زمن بیگانه ای ،اَمادیوانه ام خواهی چرا ،تو ای آفـَت دلهاآزورده ام خواهی چرا ،تو ای آفـَت جانهاسیمین بری ،گل پیکری آریاز ماه و گل زیبا تری آریهمچون پـَری اَفسونگ صوفی خانه...ادامه مطلب
ما را در سایت صوفی خانه دنبال می کنید

برچسب : سیمین بری,سیمین بری جمشید شیبانی,سیمین بری ستار,سیمین بری گل پیکری آری,سیمین بری مه پیکری آری,سیمین بری شعر,سیمین بری گل پیکری آری دانلود, نویسنده : hayateno110o بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 12:22